دیکشنری
داستان آبیدیک
day star
de͡i stɑɹ
فارسی
1
عمومی
::
ستاره بامداد، خورشید
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DAY LATE AND A DOLLAR SHORT
DAY LILY
DAY NURSERY
DAY OF ATONEMENT
DAY OF JUDGEMENT
DAY OF R
DAY OF REST
DAY OF THE WEEK EFFECT
DAY OFF
DAY ONE
DAY ORDER
DAY OUT DAY IN
DAY PERSON
DAY RESIDUES
DAY RETURN
DAY STAR
DAY SURGERY
DAY TANK
DAY TO DAY
DAY TO DAY EXPENDITURES
DAY TO DAY OPERATIONS
DAY TRIP
DAY TRIPPER
DAYBOOK
DAYBREAK
DAYDAWN
DAYDREAM
DAYDREAM ABOUT
DAYDREAMER
DAYLIGHT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید